top of page

هر سو که هست حلقهٔ عشق و صفا برو

در بند آن که از تو بگیرد تو را برو


از مجلس ریا و تظاهر به دور باش

در جمع اهل‌ حال به صدق و وفا برو


با خلق نادرست منافق قدم مزن

با درد عشق در پی دردآشنا برو


با مردمان بی‌خبر از خویش دوست باش

راهی که نیست صحبت ما و شما برو


آنجا که غیبت از دگران است پا منه

با آن‌که هست فارغ از این ماجرا برو


آن کس که گوید از من و ما راهزن بود

با نیستان از خودی خود فنا برو


از نوربخش این سخن از مهر گوش کن

بزمی که هست بادهٔ عشق خدا برو

bottom of page